خنک آن قمار بازی که بباخت ...

ساخت وبلاگ
دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی من یعنی یارم که نشستم آشفتگیت رو تماشا کردم و حالا دارم یه چیزایی تو درونم حس می کنم ... یه چیزی تو مایه های وادادگی  به اسما گفتم دلت رو بسپر به عقلت نذار وا بده ولی جایی می بینی ۵قل هرکاری می کنه کم میاره اونجا یعنی دلت حالم . اما به گمانم مسئله اینجاشت که چقدر از کدوم افسار کشیدی و منعش کردی و کدوم رو بیشتر پر و بال دادی مثل بچه میمونه که اگه رها کنی بچه‌ی جسوری میشه اما اگه هی بکن و نکن و قید براش بذاری بچه‌ی محتاط تری میشه حالا من میدونم که هی به این دلم جسارت دادم و عقلم رو مقیدش کردم کمی ادب باید بشه کمی محتاط تر کمی عاقل باید بشه ... هی از اینکه حالی رو دوست داری بذاری بره همونجا که می خواد این میشه که نتونی احتیاط رو یادش بدی  البته احتیاط شرط عقل ه و دل از عقل سواست اما میتونه تحتش قرار بگیره ؟! می ترسم دلم رو از دست بدم اگه فرمانش به عقل بشه  فعلا باید برم درس بخونم باید برگردم و به این بپردازم فعلا بهش باید بیشتر فکر کنم اگه دل بره تحت عقل یعنی مردن؟ نمی دونم. خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 216 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:00

چاره‌ای نمانده بود مگر اینکه باز پناه بیاورم به اینجا حالی که خوش نمیشود، بد نیست اما جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه ... وقتی تمام راه ها به بن بست میرسه و تو ته ته دلت بازم امید می‌خوای و ترس از گناه و و و  نمی دونم گیجم گمم مبهوت جایی هست ؟ تو هم نموندی نه نرم نه تند ... نموندی هیچ ...  امروز فردا ... این روزها ... حالمان به نشود باید پوست کلفتی در پیش گرفت و ایستاده وارد طوفان شد تویی دیگر نمانده که همان پیشین را بجویی  می خواستم کمی حرفی بزنم... برای خودم بنویسم بلکه از بغضم بکاهم ... تو که گردنت بلنده بگو بهار از کدوم وره ...؟ خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 217 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:00

امروز یه چیز خوبی فهمید سوال اینه: که اگر نمی بودی و یا بمیری چه چیزی از این جهان کم می‌شود ؟ هیچ من دلم نمی خواهد اینقدر بی نشان؟ البته الان که دارم می نویسم وسوسه‌ی بی نشانی بیشتر قلقلکم می دهد اما ماجرا چیز دیگریست من چه چیزی به این جهان افزوده ام ؟ این منه من را می گویم که اگر نمی بود چه فرقی می کرد اگر به فلسفه و علم باشد راهش باز است و هرکسی می‌یابد آنچه هست را ولی آنچه فهمیدم این است: که هرکدام ما چیزی داریم در درونمان در اعماق وجود که خلقی می تواند یا شاید بتواند باید خلقی کرد و خلقی که از درون صرف برآید جز هنر چه زاید؟ دارم فکر می کنم شاید باید که نقاش می‌شدم دارم فکر می کنم من درونم چه می تواند خلق کند که چیزی بیافزاید به این جهان؟ نقاشی یا موسیقی یا چوب ... باید فکر کنم  هنر نباید یک برون رفت از زندگی تعبیر شود که اتفاقا خود خلق این زندگیست خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:00

حالم بد نیست اما دلم می خواد همیشه اینجور باشم د آخه این چه گهی رو سرم خراب شده؟ این چه گندی بود که زدم اونم اینموقع ؟ دلم می خواد اعتراف کنم پیش یکی بعدم اون بگه بخشیدمت بخشیدمت    اما چه فایده وقتی دو روز دیگه همین من رخوتم می‌گیره و میرم سراغ بازی  می دونم همه اش از خودمه اما خدایی این چه گهی بود که آفریدی آخه؟ چرا وقتی یکی قراره گند بزنه و عذاب ببینه می آفرینیش؟  قبول نیست تو خدای مهربونی نیستی... آخ که خودت میدونی چقدر دلم تنگ شده بود دوکلوم باهات حرف بزنم ... آخ .... تو کجایی .... خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:00

بگذار از این حال بگویم برای خودم برای امروز و فردایم برای این منی که یادش رفت روزی دوست داشت به آنچه دوست داشت نرسد زندگی پس از رسیدن اگر ملال بود خماری بعد از شراب باز هم می‌ارزید اما تو که خوب می‌دانی از این سالها که زندگی می‌شود هیچ و این هیچ مدام بسط پیدا می کند و تمام زندگیت را از آن خود می کند  عزیز من آدمها بقیه‌ی فیلم‌ها و داستان‌هایی که عشق جانسوز داشتند را نشانت نمی‌دهند نمی‌گویند و تویی که را۶ رفته را هربار به خیالی، امیدی، توسلی می‌روی و هربار و هربار زندگی در یک هیچ بزرگ متجلی می‌شود و تو باورت هربار کمرنگ‌‌تر... بی‌رنگ‌تر ... و هربار این زندگی از خود می‌کاهد از تو می‌کاهد و هیچش را به رخت می‌کشد و تو می‌مانی و این حفره که آخر چرا؟ و مگر جواب کدامین سوالت را زندگی داده که این را بدهد؟ زندگی تنها تو را به خودت عرضه می کند، زندگی هیچ نیست جز آیینه‌ای از تو  حالا هرچه می خواهی بکن انتخاب با ۷ودت است. می‌دانم پس این هیچ هنوز تا به پوچی نرسیده‌ای می روی و می‌ر خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:00

این حال بی قرارِ پر تمنا 

این حال تشنه

این حال خواستن‌های همه هیچ

این حال دلخواست‌های دست نیافتنی

این حال ندیدن یک هم‌درد

این حال .... این را با که می توانم بگویم جز خودم

این تنهایی

این کم‌صبری

این بی قیدی

این ...

این من که خسته‌ام کرده .

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 180 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 20:00

امروز گفتم سلام و ... یک گپ کوتاه 

رسیدن همه چیز رو تموم می کنه ... می دونستم. حتی غمش هم نیست ....

اما قرار همین بود، نبود ..... بود .........

وسیع باش، و تنها، و سر به زیر، و سخت .

گفت و گو گاهی برای پایانه ....

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : گفت و گوی تمدن ها,گفت و گو,گفت و گو آیین درویشی نبود, نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:06

یکی که بفهمه حالتو ... 

وقتی نیست یعنی رفته؟

آره رفته . 

همون پشیمونی ... و چه سود ....

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : با من بهم زدی رضا شیری,با من برنو به دوش یاغی,چرا با من بهزاد پکس, نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:06

می دونستم یا نه، می خواستم یا نه، این اتفاق باید که می‌افتاد مثل همیشه شاید این بار از حفره‌اش کمی کم کردم با این کارم شاید ... من که می دونم غم‌های بزرگتری هم اومد و رفت و فقط ردی مثل جای چاقو موند که درنهایت هربار نگاش کنم بگم: هعی عجب زخمی بود.... بعدشم یادم بره ماجرای این چاقو چی بوده اصلا؟ عاقلانه بود یا نه ناراحت نیستم از این اتفاق... تجربه‌ی خوبی بود برای کم کردن اثر زخمش شاید .... همه چی از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادشه . ۲۵ ام ماه آذربود حوالی ۲ بعد از ظهر، هوا بارونی بود.. هوا صاف شد ، بارون هم از یاد آسمون میره ... به جهت کثرت تکرار شاید . همه چی اولش سخته که این حتی اولشم سخت نبود: شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق دربند است  -تجربه آدم رو بیخیال می کنه؟ -شاید خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 194 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:06

همانجا که باید سکوت کنی فریاد می زنی و آنجا که باید وا بدهی می ایستی

ماجرت دقیقا سر تشنگی‌ست 

می‌گفت عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم ... همانجا ها که تشنه‌ای باید سکوت کرد و دم نزد تا شراب شود و الا به وقت سیری مقاومت معنا ندارد... البته دارد، هوس برانگیزست ... همیشه باید سکوت کرد 

وسیع باش و تنها و سربه‌زیر و سخت .

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 198 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:05

مدت طولانی‌ای هست که می ترسم با خودم صادق باشم

این هم خود ترسی فزون است ....

نامیدم از خودم به همان معنا که می‌گفت بزرگترین گناه کبیره است، همان .

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : صداقت,صداقت اووا,صداقت چیست, نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:05

تو تاس جنون انداز

رسوا شدنش با من 

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : کاشت مو,کاشان,کاشت ناخن, نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:05

تاویل گل کرد که گلی که هنوز نشکفته که هنوز جان شکفتن دارد حریص است و کنده نمی شود اما از شکفتگی‌اش که گذشت دیگر خبری از آن حریصانه چسبیدنش به ساقه نیست و به نسیمی جدا می‌شود مانده‌ام در این تاویل و این تحول و این قانون طبیعت به وجد می آوردم کشف‌ها و افسرده‌ام می کنند این جبرهایی که بر تمام زندگی جاریست و ما تنها بازیگران این قوانینیم و باور نمی کنیم همه‌اش جای دیگری طرح شده دست از سر این بازیگر بردار که حتی تو این نوشتار را برای بخشی از داستانت تدارک دیده‌ای و جز این نیستیم ........ خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : هیچکس,هیچ,هیچکاک, نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:05

از درس ها عقبم از بقیه بچه ها عقبم فکر می کنم دارم درس می خونم و وقتم تماما صرف درسهام هست اما واقعیت اینه که مدام چسبیدم به این گوشی و هی صفحات و لایک ها رو میشمرم 

وقت های زیادی تلف وقت های اندکی مصروف خواندن که باز هم فکرم جایی‌ست و برنگشته 

حالم این است 

بالاخره از یک جایی باید شروع کنم و صداقتم رو خرج کنم .. از اینجا که ضررش و عذاب وجدانش کمتر است و جبرانش بیشتر شاید بهتر باشد 

خنک آن قمار بازی که بباخت ......
ما را در سایت خنک آن قمار بازی که بباخت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eeshghalaihessalam9 بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 20:05